گزارش برنامه ملکوه و امداد رسانی به تیم مشهد

گزارش برنامه ملکوه
۹۴/۷/۲۴
صبح روز جمعه ساعت ۶ صبح یک تیم چهار نفره از اعضای باشگاه کوهنوردی بینالود برای صعود قله ملکوه با یک دستگاه خودرو شخصی راهی شهر کدکن شدیم
از انجا که هدف دو تن از اعضای تیم ( یزدی ، بکائیان ) صعود دیواره قله مللکوه بود مسیر ماشین رو که به طرف قله سپید کوه میرود را انتخاب کردیم و در ساعت ۷.۳۰ در قسمت پارکینگ بین راه از ماشین پیاده شده و پس از چک کردن وسایل فنی و تقسیم بار راه خود را پیش گرفتیم .
در ساعت ۸ به چشمه نزدیک قله رسیدم و برای صرف صبحانه توقفی ۳۰ دقیقه ای داشتیم . پس از صرف صبحانه با کرده دونفره ( اکبری ، حاجی ابادی ) که قصد صعود قله از مسیر شیله شرقی قله را داشتند هماهنگ کردیم و قرار شد یکدیگر را بین ساعت ۱۲.۳۰ تا ۱۳ روی قله ملاقات بکنیم و سپس به طرف دیواره به راه افتادیم .
در ساعت ۹.۲۰ به پای دیواره رسیدیم و پس از پوشیدن کلاه کاسک ادامه مسیر دادیم .
دیواره ملکوه دارای ۴ طول مسیر است . که هر طول تقریبا ۴۵ متر می باشد. و سخت ترین طول مسیر طول سوم می باشد . دو طول اول مسیر به صورت شکافی فراخ و با شیبی تقریبا خفته است که به جز معدود قسمت هایی بقیه جاها به راحتی صعود می شود و می توان این دو طول را به صورت ازاد و بدون حمایت صعود کرد . از جمله خطارت این دیواره داشتن سنگ های ریزشی در مسیر می باشد وجود این سنگ های ریزشی کار را کمی دشوار میکند و فرد صعود کننده باید تک تک گیره ها را قبل از اعمال هرگونه فشار چک کند .
ما نیز این دو طول را به صورت ازاد صعود کردیم و پس از ۴۵ دقیقه به کارگاه دوم به مکانی معروف به گوه سنگ رسیدیم و در انجا هارنس پوشیده و صعود خود را اغاز کردیم و در ساعت ۱۲ از دیواره خارج و به محلی موسوم به زین اسبی رسیدیم . اگر در این محل رو به قله باستید دست راست شما میشود مسیر صعود دیواره که از ان خارج میشوید و دست چپ میشود یک دهلیز که دارای ۸ کارگاه فرود ( رول پی حلقه دار ) میباشد و فاصله فرود ها تقریبا ۲۰ تا ۲۵ متر است و در صورت داشتن ۲ حلقه طناب میتوان ۵۰ متر کامل فرود رفت . و یکی در میان کارگاه ها را حذف کرد .
از این دهلیز معمولا برای فرود در زمستان استفاده میشود چون پس از صعود دیواره ادامه دادن مسیر تا قله به دلیل ریزشی بودن مسیر صعود بسیار خطر ناک میباشد .
پس از خروج از دیواره راهی قله شدیم و ساعت ۱۲.۳۰ روی قله رسیدیم و با اندکی فاصله دوستانمان که از شیله شرقی صعود میکردند نیز به ما ملحق شدند و پس از اندکی استراحت و خوردن تنقلات و گرفتن چند عکس یادگاری فرود خود را اغاز کردیم و در ساعت ۱۴.۳۰ به همان چشمه که برای صبحانه در انجا استراحت کرده بودیم رسیدیم و برای صرف نهار تا ساعت ۱۵.۳۰ توقف داشتیم .

گزارش بخش امداد رسانی به تیم مشهد
روی قله که رسیدیم پس از ملاقات با اقایان اکبری و حاجی ابادی با خبر شدیم که یک تیم ۶ نفره نیز از مشهد در منطقه هستند که هدف انها نیز صعود قله است و ان هم از مسیری به نام ” گرده سیمرغ ” و جالب بود برایمان که تا بحال هیچکدام از ما نام این مسیر را هم نشنیده بودیم .
در بین راه پایین امدن از دهلیز زیر شیله شرقی بودم که صدای سنگ هایی که درون یکی از دهلیز ها به پایین میخورد و میریخت توجهم را جلب کرد . ولی هنوز از منبع صدا دور بودم ، همچنان که پایین امدم و تقریبا در انتهای دهلیز بودم منبع صدای سنگ ها برایم اشکار شد و یکهو چشمم به افراد تیم مشهد افتاد که در حال صعود از همان دهلیزی بودند که صدای ریزش سنگ ها می امد. نفر اول تیمشان را دیدم که به صورت ازاد صعود کرد و در یک قسمت ایستاد و شروع به بازکردن طنابش کرد که از قرار معلوم میخواست طناب را برای حمایت دیگر دوستانش به پایین بریزد . از دور برایش دستی تکان دادم و ایشان نیز پاسخ دادند و ادامه مسیر خود را در پیش گرفتم .
نهار را خودره بودیم و داشتیم مقدمات رفتن را فراهم میکردیم . ولی هنوز هم در بین حرف هایمان گاه به گاه حرف از تیم مشهد به میان می امد و هر بار اقای حاجی ابادی این نکته را گوشزد میکرد که چند تن از افراد این تیم اصلا کوهنورد نبوده اند یا به قول خودمان اصلا اینکاره نبوده اند و ما هم با خود فکر میکردیم چطور یک تیم اینچنین مسیری را برای صعود انتخاب میکند، دهلیزی بزرگ پز از مسیر های انحرافی و سنگهای ریزشی بدون هیچ میانی ثابت یا کارگاه !!!!!
چند قدم بیشتر حرکت نکرده بودیم که دوباره چشممان به تیم مشهد افتاد و نکته جالب توجه این بود که پس از یک ساعت هیچکدام از افراد این تیم حتی قدمی تکان نخورده بودند . برایمان خیلی عجیب بود تصمیم گرفتیم ارتباطی با انها برقرار کنیم و ببینیم اگر مشکلی ندارند لاقل با خیال اسوده راه خود را در پیش بگیریم .
اما نمیدانستیم امشب ملکوه خواب خوبی برایمان دیده است و قصد دارد ما را تا پاسی از شب مهمان خود کند .
تیم مشهد راه اشتباه را هم اشتباه رفته بود و در میانه دهلیز کاملا زمین گیر شده بود .
سریعا وسایل مورد نیاز را برداشته و به همراه مصطفی یزدی راهی دهلیز شدیم ( ساعت ۱۵.۴۰ ) و قرار شد اقایان اکبری و حاجی ابادی لوازم اضافی ما را تا پای سپید کوه حمل کرده و از انجا با هم به صورت تلفنی در ارتباط باشیم .
دهلیز مذکور را صعود کرده و در ساعت ۱۶.۱۵ دقیقه از سمت راست انها بالا رفتیم و به نزدیک بالاترین فرد تیم که سرپرست تیم بود رسیدیم .

وضعیت تیم را جویا شدیم و فهمیدیم افراد تیم در پایین تر متوقف شده و نمیتوانند بالا بیایند . از انجا که ما بودیم تا محل زین اسبی که شروع کارگاه های فرود بود حدودا ۲۵ متری فاصله بود و بهترین راهی که به ذهنمان رسید همین بود که کلیه افراد تیم را باید به بالا منتقل کرده و از درون دهلیز فرود برویم . مصطفی یزدی بالاتر از من بود و تصمیم گرفت تا زین اسبی صعود کند تا بتواند کارگاه مستحکمی بزند که نفرات بتوانند روی ان یومار زده و بالا بیایند و من هم موضف شدم تا ادامه دهلیز را با دقت صعود کرده تا در صورت امکان کارگاه دوم را بیابم تا اگر امکانش بود نفرات را روی کارگاه دوم بفرستیم و از انجا فرود را شروع کنیم .
در حین صعود کارگاهی دیدم که بعد متوجه شدم این کارگاه کارگاه سوم است و با صعودی ۲۰ متری به کارگاه دوم رسیدم . در این بین مصطفی نیز یک کارگاه بلوک مستحکم در بالای زین اسبی زده بود اما جهت ان برای یومار زدن مناسب نبود که خوشبختانه توانستیم در راستای کارگاه دوم فرود که من در ان مستقر بودم و با فاصله عرضی حدودا ۵ متر یک کارگاه با ابزار بزنیم که جهت کارگاه بالا را برای یومار زدن مناسب میکرد .
خورشید داشت اهسته پایین میرفت و ما در این اندیشه بودیم که با انتقال افراد به بالا و سپس رساندن انها به سر کارگاه فرود دیگر کار چندان سختی نخواهیم داشت و لاقل تا قبل تاریکی هوا یکی دو طول را فرود میرویم اما …..
پس از اماده شدن کارگاه برای یومار زدن روی ان و ریختن طناب به پایین بود که تازه متوجه شدیم ۳ نفر از اعضای تیم تا حالا اصلا ابزار فنی ندیده اند و حتا نمیدانند یومار چیست و چگونه باید یومار زد و صعود کرد و تازه از ان سه نفر دیگر هم انتظار زیادی نمیشود داشت …
به هر ترتیب این افراد را به بالا منتقل کردیم و در محلی امن و مناسب کمی بالاتر از کارگاه فرود انها را مستقر کرده و یک کارگاه دیگر با ابزار زدیم که همه افراد از ان خود حمایت بگیرند و نفر به نفر برای فرود به پایین منتقل شده و فرود بروند . ( محل کارگاه دوم فرود برای ایستادن ۸ نفر مناسب نبود )

کارگاه فرود اماده شد و قرار شد مصطفی یزدی کل ۵۰ متر را فرود برود تا یکی از کارگاه ها را حذف کنیم و زمان کمتری صرف فرود بکنیم و من هم سر کارگاه بمانم تا کلیه افراد را برای فرود اماده کرده و پس از چک کردن پایین بفرستم و در نهایت به عنوان نفر اخر فرود بروم .
اما اینها تمام مشکلات ما نبود از تیم ۶ نفره تنها ۳ نفر هدلایت به همراه داشتند و حالا در دل شب باید فرود هم میرفتند حال انکه در این میان دو نفر کلا نمیدانستند فرود چیست و تازه بقیه به جز دو نفر از شدت فشار روحی حتی نمیتوانستند طناب را به هشت فرود خود متصل بکنند و بگذارید بقیه را دیگر نگویم که ….
با تمام این مسائل پس از دوفرود ۵۰ متری و دو فرود ۲۰ متری خوشبختانه کلیه اعضای تیم سالم و سلامت در ساعت ۱۱ شب از دهلیز خارج شده و در ساعت ۱۱.۳۰ به محل چشمه رسیدند .
و در انجا که محل امنی بود پس از تفکیک وسایل فنی از دوستان مشهدی جدا شده و پس از ۴۰ دقیقه به پای ماشین رسیده و راهی نیشابور شدیم و در ساعت ۱ پس از نیمه شب به خانه رسیدیم .
در پایان جا دارد تشکر کنم از دوست و همنورد عزیز اقای سعید نوروزی که پس از باخبر شدن از این واقعه از نیشابور حرکت کرده و پای دهلیز قله با نوشیدنی گرم و تنقلات به استقبال ما امد همچنین اقای حسن نصیب پور که هماهنگی های لازم را با سازمان اتشنشانی شهر کدکن را انجام دادند و اقای اکبری که در این بین پل ارتباطی ما با نیشابور و دوستانمان بودند که در صورت نیاز به ما ملحق بشوند .

سرپرست برنامه : مصطفی یزدی
اعضای تیم : هادی اکبری ، مجید حاجی ابادی ، علی بکائیان
تهیه گزارش : علی بکائیان

اشتراک گذاری در :

درباره سعيد نوروزي

پاسخ دادن

نکات : آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند. *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.