گزارش برنامه بارگزاری علم کوه

گزارش برنامه بارگزاری علم کوه

روز سه شنبه ۹۹/۷/۲۹
ساعت ۱۴ چهار نفر از اعضای باشگاه با یک خودرو شخصی جهت بارگزاری منطقه علم کوه راهی کلاردشت شدیم .
در میانه راه توقف کوتاهی در شهر آمل جهت دریافت تعدادی کپسول برای برنامه داشتیم و از انجا راهی سرخرود شده و شب را در انجا استراحت کردیم .
چهارشنبه ۹۹/۷/۳۰
ساعت ۵ صبح سرخرود را به مقصد کلاردشت ترک کردیم و ساعت ۹ صبح به کلاردشت رسیدیم .
با هماهنگی که از قبل با جناب نقوی ( مش رسول نقوی ) انجام داده بودیم به منزل ایشان رفتیم .

منزل جناب نقوی

پس از مرتب کردن بارها با یک دستگاه پاترول به طرف مسیر حصار چال حرکت کردیم
از روزهای قبل مطلع شده بودیم که مسیر حصارچال توسط محیط بانی منطقه بسته شده است و متاسفانه رایزنی ها هم جهت باز شدن راه ماشین رو راه به جایی نبرد و در اول دره کمی بالاتر از ویلا ها از ماشین پیاده شده و خود را اماده حرکت کردیم .
ساعت ۱۱ با کوله هایی سنگین راهی تنگه گلو شدیم و ساعت ۱۵.۳۰ به تنگ گلو رسیدیم . و پس از برقراری چادر بارها را برای فردا مرتب کردیم .

 

پنجشنبه ۹۹/۸/۱
امروز روز اصلی برنامه ما بود و باید دو بارگزاری انجام میشد
ساعت ۴.۳۰ از کیسه خواب ها خارج شدیم و پس از صرف چای و صبحانه و بستن بارها ساعت ۶ حرکت خود را به سمت حصارچال آغاز کردیم .
مسیر برف اندکی داشت اما هرچه بیشتر به حصارچال نزدیک میشدیم برف بیشتر میشد به طوری که از حصارچال تا گردنه لشگرک ( بالای دریاچه لشگرک ) را برفکوبی کردیم .

ساعت ۹.۳۰ در گردنه از هم جدا شدیم و یک تیم ( یزدی ، شادابی ) برای بارگزاری منطقه قلل خرسان و تیم دوم (میربلوک ، بکائیان ) برای بارگزاری قله خرس چر راهی شدیم .
ساعت ۱۰.۳۰ لشگرک بزرگ را صعود کردیم و سپس لشگرک کوچک را صعود کردیم و برای فرود آن سعی کردیم از مسیر جنوب شرقی قله عبور کرده و آن را تراورس کنیم
ساعت ۱۲ روی خط الراس محل مناسبی برای بارگزاری پیدا کردیم و پس از قرار دادن بارها در محل و اندکی استراحت مسیر برگشت را در پیش گرفتیم .
به لشگرک کوچک که رسیدیم تصمیم گرفتیم از مسیر گرده آن را صعود کنیم . مسیری دست به سنگ و نسبتا فنی .
روی قله که رسیدیم بادی حدودا ۵۰ کیلومتری با سوز سرما به استقبال ما آمد .
هرچند از صبح هوا آرام و ملایم بود اما انگار علم کوه می خواست به ما یاداوری کند که زمستان چه چالش هایی برای ما در پیش دارد .
به هر جهت سعی کردیم سرعت خود را بیشتر کنیم و پس از صعود مجدد لشگرک بزرگ مسیر فرود را در پی گرفتیم و ساعت ۱۵.۳۰ بود که مجددا به گردنه رسیدیم و راهی کف حصارچال شدیم .
بالای تنگه گلو بودیم که تیم دوم هم به ما ملحق شدند و همه باهم ساعت ۱۷ به چادر رسیدیم .
نکته مهم در این منطقه وجود زاغ هایی بسیار زیرک است که در حین بارگزاری ها قطعا مراقب کوهنوردان هستند و در صورتی که محل بارگزاری مناسب نبوده یا بارها به شکل مناسب پنهان نشوند قطعا به بارگزاری های انجام شده اسیب خواهند رساند .
جمعه ۹۹/۸/۲
طبق روال روز قبل از خواب بیدار میشویم و اینبار هم ساعت ۶.۱۵ صبح از چادر خارج میشویم .
امروز قرار بود بار سیاه سنگ ها را بارگزاری کنیم و برای این امر تیمی سه نفره ( یزدی، شادابی، بکائیان) راهی شدیم .

با اطلاعاتی که از قبل داشتیم کمی پایین تر از تنگ گلو یک یال بود که مستقیما به قله چالون بزرگ وصل میشد و هدف ما صعود این یال بود .
ابتدای یال دقیقا از کنار راه ماشین رو شروع میشد اما با توجه به شیب تند آن تصمیم گرفتیم از دره کنار یال کمی بالا برویم تا بتوانیم بهتر مسیر صعودمان را بررسی کنیم .
پس از یک ساعت بالا رفتن کف دره از قسمتی کم شیب تر شروع به صعود یال مذکور کردیم . اما هرچه بیشتر بالا میرفتیم شیب بیشتر میشد و نهایتا تصمیم به تراورس گرفتیم . تقریبا زیر قله بودیم که متوجه شدیم مسیر صعودی که ما در جستجوی آن بودیم دقیقا از انتهای دره بوده است و ما به اشتباه و از جلوتر شروع به صعود کرده بودیم که البته علت اشتباه ما یکی کم تردد بودن این مسیر بود و دوم اینکه بیشتر کف دره پوشیده از برف بود و تشخیص راه در میان برف امکان نداشت .
به هر ترتیب ساعت ۱۱.۳۰ روی خط الراس رسیدیم و از انجا به سمت سیاه سنگ ها حرکت کردیم .
ساعت ۱۲.۳۰ در محل مناسبی بارگزاری انجام شد و اماده فرود شدیم.
برای فرود دهلیز زیر گردنه سیاه سنگ را انتخاب کردیم و با توجه به وضعیت خوب برف دهلیز با سرعت زیادی پایین امدیم و نهایتا ساعت ۱۴.۳۰ به چادر رسیدیم.
پس از کمی استراحت و صرف چایی و تنقلات کوله ها را بسته و راه برگشت را در پیش گرفتیم .
در مسیر برگشت قرار بود کمی بالاتر از پل با راننده پاترول تماس بگیریم اما آنتن منطقه ونداربن به علت نقص فنی قطع بود و پس از مراجعه به قرارگاه ونداربن متوجه شدیم تلفن کل منطقه قطع است و مجبور شدیم یال بالای قرارگاه را مقداری صعود کنیم تا بتوانیم با کلاردشت تماس بگیریم .
در نهایت ساعت ۱۹ به منزل جناب نقوی رسیدیم و مورد استقبال گرم ایشان قرار گرفتیم .

 

پس از صرف شام به دعوت جناب نقوی سری به موزه شخصی ایشان زدیم که میتوان گفت گزیده ای از تاریخ کوهنوردی ایران و منطقه کلاردشت را در دل خود جای داده بود و گوش دادن به خاطرات جناب نقوی ، لذت این بازدید را دو چندان می کرد .
شنبه ۹۹/۸/۳
ساعت ۶ صبح با جناب نقوی خداحافظی کردیم و راهی جاده چالوس شده و از انجا وارد جاده بلده شدیم .
ساعت ۸.۳۰ به گردنه لاوش رسیدیم .
پس از مرتب کردن بارها و بستن کوله ها حرکت خود را به طرف خط الراس آغاز کردیم .
از گردنه لاوش یک یال مستقیما به خط الراس اصلی متصل میشود و این همان مسیری بود که ما طی کردیم .
ساعت ۱۳ به خط الراس اصلی رسیدیم و پس از اندکی جستجو در محلی مناسب بارگزاری را انجام دادیم و ساعت ۱۴ مسیر برگشت را در پیش گرفتیم .
و به طرف روستای نِسِن حرکت کردیم و ساعت ۱۷ به نِسِن رسیدیم و برنامه خود را به پایان رساندیم .

روز یکشنبه راهی نیشابور شدیم و همه در صحت و سلامت به دیار بینالود بازگشتیم .
اعضای تیم : حمیدرضا میربلوک، مصطفی یزدی ، رضا شادابی، علی بکائیان
تهیه گزارش : علی بکائیان

اشتراک گذاری در :

درباره سعيد نوروزي

پاسخ دادن

نکات : آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلدهای الزامی علامت گذاری شده اند. *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.